|
میزانسن ، اصطلاحی است فرانسوی ، در اصل متعلق به تئاتر و به معنای چیدن صحنه ، صحنه آرایی و به صحنه آوردن یک کنش. در تئاتر ، این اصطلاح به روش مرتب کردن صحنه توسط کارگردان نمایش نامه اطلاق می شد. این عبارت ابتدا در نقد فیلم رایج شد و معانی صریح و ضمنی متعددی یافت ودر نهایت نظریه پردازان سینما این اصطلاح را به کارگردانی فیلم تعمیم دادند ، اما کاربرد آن در سینما حوزه وسیع تری را شامل می شود : صحنه آرایی و ساخت و ساز عناصر داخل صحنه و مشخص کردن مکان قرار گرفتن هر یک از عناصر صحنه ، نورپردازی ، لباس ، آرایش و گریم بازیگران و رفتار و حرکت آنها و بعد از انجام این کارها ، ترکیب تصویری درون هر نما ، رابطه میان اشیاء و آدم ها در هر نما ، رابطه نور و تاریکی ، رنگ صحنه ، موقعیت دوربین و زاویه دید آن و نیز حرکت ها در هر نما. به این ترتیب ، در واقع کارگردان با کنترل میزانسن ، رویدادی را برای دوربین به روی صحنه می برد.
اهمیت میزانسن از بین همه تکنیک های سینما ، میزانسن تکنیکی است که بیشترین آشنایی را با آن داریم. بعد از دیدن یک فیلم ممکن است برش هایا حرکات دوربین و ... را به خاطر نیاوریم ولی مطمئنا عناصر میزانسن را به یاد خواهیم داشت. برای مثال نمی توان لباس ها را درفیلم مشهور برباد رفته یا نورپردازی غمناک و سرد قصرزانادو رادر فیلم معروف همشهری کین ساخته ارسن ولز فراموش کرد. خلاصه آنکه اغلب خاطره های ماندگار از فیلم ها در سینمامربوط به عناصر میزانسن هستند. نکته بسیار مهم در میزانسن آن است که ، کارگردان می تواند با میزانسن هر فضایی را که می خواهد ترسیم کند. مثلا می تواند عناصر صحنه را به گونه ای بچیند که انگار همه چیز واقعی است و هر چیز همان طوری است که در دنیای واقعی وجود دارد و یا اصطلاحا رئالیستی است ، چون:زندگی واقعی این گونه است. اما در عین حال این تکنیک نیروی آن را دارد که از مفاهیم عادی واقعیت فراتر رود. می توان با یک میزانسن حساب شده یک فضای کاملا انتزاعی ساخت در حالی که هیچ نمود عینی در جهان واقع نداشته باشد ، اما چنان تاثیرگذار که تماشاگر باور کند ، چنین فضایی می تواند وجود داشته باشد اگر حتی شده در خیال یا کابوس ، برای مثال در فیلم مطب دکتر کالیگاری از نمونه ای ترین فیلم های اکسپرسیونیستی ، ساخته روبرت وینه ، نماهایی را می بینیم که در آن ، خانه ها بسیار بلند و کاملا هندسی وار/ عمدتا مثلثی هستند ، پشت بام ها کنگره دار و دودکش ها اریبند ، بازیگران گریم های بسیار سنگین دارند ، حرکاتشان مصنوعی و غلو شده است ، نورپردازی سنگین و تضاد بین سیاهی و روشنی زیاد است و ... مطمئنا این خصوصیاتی که از فضای فیلم بر شمرده شد با تصور ما از واقعیت متعارف منطبق نیست. در واقع فیلم ساز قصد داشته برای نشان دادن یک فضای جنون آمیز که توسط یک دیوانه به وجود آمده همه چیز را انتزاعی کند و برای این کار قراردادهای نقاشی و تئاتر اکسپرسیونیستی را به خدمت گرفته و وظیفه القای تخیلات یک دیوانه را به عهده آنها گذاشته است. میزانسن ، قدمتی طولانی و تقریبا برابر با تاریخ سینما دارد ، چنانچه با نگاه به فیلم های ژرژ ملیس فرانسوی می بینیم. میزانسن او را قادر می ساخت که دنیایی سراسر خیالی در فیلم هایش بسازد. ملیس کاریکاتوریست و شعبده باز ، مجذوب فيلمهای كوتاه برادران لومیر شد و بعد از ساختن دوربینی شبیه دوربین لومیرها ، شروع به فیلم گرفتن از صحنه های عادی خیابان ها و لحظات زندگی روزانه مردم کرد. داستانی وجود دارد که روزی ، او در حال فیلم برداری از یک خیابان بود که درست در لحظه عبور یک اتوبوس ، فیلم در دوربین گیر کرد ، سعی کرد دوربین را درست کند ، ولی دیگر اتوبوس از خیابان رفته بود و حال یک نعش کش در حال عبور بود. وقتی ملیس فیلم را بر روی پرده انداخت به نظر می رسید که یک اتوبوس ناگهان مبدل به یک نعش کش شده و همین حادثه او را بر قدرت جادویی میزانسن آگاه کرده است. به این ترتیب او تصمیم گرفت که رویداد را برای دوربین طراحی و اجرا کند. او با استفاده از تجاربش در تئاتر ، یکی از نخستین استودیوهای سینمایی را ساخت. او نماها را پیشاپیش روی کاغذ می آورد ، صحنه ها و لباس ها را طراحی می کرد ، نیز به بازیگرانش نشان می داد که چگونه در هنگام فیلم برداری رفتار کنند و به گونه ای عمل می کرد که صحنه فیلم هایش را تا کوچک ترین جزئیات تحت کنترل داشته باشد. او نخستین کسی بود که فیلم های تخیلی/ فانتزی ساخت ، فیلم هایی مانند ، سفر به ماه و بیست هزار فرسنگ زیر دریا که هر دوی این فیلم ها را بر اساس آثار ژول ورن ساخت. سفر به ماه اولین فیلم علمی - تخیلی تاریخ سینما است. امروزه میزانسن یکی از مهم ترین وظایف کارگردان است که به نوعی نشان دهنده سبک و فرم کاری او نیز هست ، همچنین یکی از مهم ترین مسائلی است که می تواند به مقبولیت ، محبوبیت و ماندگاری فیلم کمک کند. میزانسن چهار عنصر اصلی دارد ولی به ندرت اتفاق می افتد که یک عنصر به طور جداگانه حضور داشته باشد. هر عنصر معمولا با عناصر دیگر برای ایجاد یک سیستم ویژه در هر فیلم ترکیب می شود. اصول فرمال کلی یعنی وحدت ، پراکندگی ، مشابهت ، تفاوت و بسط ، راهنمای ما هستند برای اینکه ببینیم چطور عناصر ویژه میزانسن با هم کار می کنند؟ میزانسن به چه روش هایی توجه ما را جلب می کند ؟ چه چیزی نگاه ما را به یک قسمت از تصویر در یک لحظه خاص می کشاند؟ و ... . عناصر اصلی میزانسن می توان چهار حوزه کلی را که میزانسن از بابت آنها امکاناتی برای انتخاب و کنترل در اختیار کارگردان می گذارد نام برد : 1- صحنه 2- لباس و چهره پردازی 3- حالات و حرکات عناصر صحنه 4- نورپردازی
چگونگي به وجود آمدن دوربين فيلمبرداري اديسون يا لومير ...و مدعيان ديگریي نظير ماكس و اميل اسلادانوفسكي در آلمان، برت آكرس و روبرت ويليام پل در انگلستان،توماس آرماتو سي . فرانسيس جنكيز در آمريكا و.... ازپيشگامان ساخت دوربين فيلمبرداري بودند *اما اين برادران لومير در فرانسه بودند كه با بسط و گسترش آن در سال 1895 آنرا در جهت ثبت و ضبط وقايع روز مره بكار گرفتند. *بقول يوري لوتمن زبان شناس و منتقد روسي كه معتقد است : سينماي نخست ، بيش از هر چيز عكس بود با قابليت ثبت حركت. *كرستين متز مي گويد سينما تا پيش از دهه 1920 سخت در گير خلق شدن بود و تنها در اين دهه بود كه به هنر تبديل شد.و برادران لومير سينما توگراف را اختراع كردند نه هنر فيلم را آنطوري كه ما امروزه شاهد آن هستيم *در واقع 15 سال ابتداي تاريخ سينما را كه همچون كودكي كه پا به عرصه دوران نوجواني مي گذاشت و داراي آزمون وخطا بود را مي توان دوران انتقالي از سرگرمي وتجارت به هنر نام برد. *سينما كه نام خود را از دستگاه سينما توگراف لومير گرفته است در ابتدا براي رسيدن به هنر هفتم و وام گيري از ديگر هنرها و رسيدن به جايگاه كنوني يك منحني سعودي را طي كرده است . اين كه چرا با وجودي كه اديسون يك سال قبل از لومير دوربين فيلمبرداري خود ( كينه توسكوپ) را اختراع كرده بود ولي نام لومير به سينما گره خورده است در چيست ، به بررسي آن مي پردازيم... 1- دوربين فيلمبرداري اديسون بسيار سنگين بود و جابجا كردنش نياز به همراهي چند نفر را داشت و از طرفي ، اديسون اين اختراع را با ديگر اختراع خود يعني برق براي تامين سرعت يكنواخت پيوند زده بود و اختراع قبلي خود يعني فونوگراف را كه در سال 1877 ساخته بود به آن افزود تا فيلم صدا دار توليد كند به همين سبب بر حجم دستگاه افزوده مي شد ، بنابر اين از تحرك آن كاسته مي شد.از طرفي ، همين محدوديت باعث شده بود از اين دستگاه در استوديويي واقع در نيوجرسي استفاده شود و بجاي اينكه از آن در فضاي باز استفاده شود و بدنبال موضوع و سوژه باشد ، بايستي موضوعات رابه داخل استوديو مي آوردند تا دوربين كينه توسكوپ اديسون از آنها فيلم بگيرد . استوديو اديسون داراي سقفي متحرك بود و سقف با لولا و بحالت كشويي كنار مي رفت و كل ساختمان استوديو روي يك ريل دايره اي مي چرخيد تا با زاويه نور خورشيد هماهنگ شود. 2- لومير با اختراع سينما توگراف كه بقول ژرژ سادوس ، تاريخ نگار برجسته فرانسوي وزنش يك صدم دوربين اديسون بود ، بدون نياز به برق و در دنياي خارج از استوديو وسيله اي براي شكار زندگي شد كه لومير نام آنرا زندگي نما گذاشته بود. 3- اين دستگاه كوچك كه با ظرافت خاصي ساخته شده بود فيلم مي گرفت و با يك تنظيم ساده فيلم گرفته شده را چاپ مي كرد و از آن بعنوان يك دستگاه پخش فيلم هم استفاده مي شد. 4- بدليل كار آيي بالا و ثبت و ضبط وقايع روز مره ، مانند ورود قطار به ايستگاه ، خروج كارگران از كار خانه و ديگر صحنه هاي اجتمايي برادران لومير واحد هاي فيلمبرداري ، توليد و پخش خود را به كشور هاي مختلف مي فرستادند و از برنامه هاي مورد درخواست فيلم مي گرفتند و نمايش مي دادند.گروه اپراتوري لومير خيلي زود در اغلب نقاط جهان به فعاليت پرداختند و فيلم هايي را ضبط كردند كه در آن زمان وقايع روز مره محلي ناميده مي شد و بعدها فيلم مستند نام گرفت . ورود نخستین دوربین فیلمبرداری به ایران میرزا ابراهیم عکاسباشی نخستین فیلمبردار ایرانی آنچه كه خواهید خواند درباره فردی است كه دوربین فیلمبرداری را به ایران آورد. میرزا ابراهیم عكاسباشی، پسر میرزا احمد صنیعالسلطنه در سال ۱۲۵۳ هجری شمسی به دنیا آمد. او به همراه پدر، ده سالی را در اروپا ماند و به تحصیل عكاسی پرداخت. او در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا، به همراه گروه بود و پس از اینكه مظفرالدینشاه در هفدهم تیرماه سال ۱۲۷۹ در فرانسه با پدیده سینما توگراف، آشنا شد، دستور تهیه دستگاه آن را داد. نخستین فیلمهای ایرانی را نیز در همین سفر در اوستاند بلژیك به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ برداشت. عكاسباشی در بازگشت به ایران تا سالهای آخر سلطنت مظفرالدین شاه در دربار بود، با آغاز سلطنت محمدعلی شاه دربار را ترك و مدتی به كار چاپ نشریه پرداخت. او نخستین فیلمبردار تاریخ سینمای ایران به شمار میآید.میرزا ابراهیمخان عكاس باشی نخستین فیلمبردار ایرانی، در مرداد ماه سال ۱۲۵۳ در تهران به دنیا آمد. عمر او در این دنیا كم بود و در سال ۱۲۹۴ در سن ۴۱ سالگی در چابكسر قزوین دیده از جهان فرو بست.
من جمله مسافرین آفریقا و عربستان را كه در صحرای آفریقا با شتر راه میپیمایند، نشان دادند كه خیلی دیدنی بود، دیگر اكسپوزیسیون و كوچه متحرك و رودخانه و رفتن كشتی در رودخانه و شناوری و آب بازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد كه خیلی تماشا داشت. به عكاسباشی دستورالعمل دادهایم آنها را خریده و با خود به تهران بیاورد و ما آنان را نشان بدهیم.سرانجام این دستگاهها خریداری شده و در اختیار میرزاابراهیمخان قرار گرفت و او با آنها در شهر (استاند) بلژیك كه مظفرالدین شاه مدتی در آن توقف داشت، از (جشن گل) كه با ورود شاه مصادف شده بود، فیلمبرداری كرد... (امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا كردند، بسیار عید با تماشایی بود، تمام كالسكهها را با گل مزین كرده و توی كالسكهها و چرخها را پر از گل كرده بودند كه كالسكهها پیدا نبود و خانمها سوار كالسكهها شده و با دستههای گل در جلو ما عبور كردند و عكاسباشی هم مشغول سینما توگراف اندازی بود...) در دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا، میرزا ابراهیمخان باز به عنوان عكاس همراه كاروان او بود. شاه در سفرنامه دوم خود در ضمن شرح وقایع روزهای توقف در آلمان نوشته است: (عكاسباشی را هم به جهت عكس جدید الاختراع كه در آلمان بود، گفتیم بماند و یاد بگیرد) و در جای دیگر مینویسد: عكاسباشی هم سینما توگراف آورده بود، یك ساعتی هم او را تماشا كردیم.پس از بازگشت از سفر دوم، سفرنامه شاه باز در (مطبعه خاصه مباركه) با دست میرزا احمد خان و میرزا ابراهیم خان چاپ و منتشر شد، در صفحه اول آن سفرنامه آمده بود:میرزا ابراهیم پس از بازگشت از سفر، همچنان با پدر خود در عكاسخانه دارالفنون و چاپخانه دربار مشاركت داشت و پس از درگذشت پدر (میرزا احمدخان)، لقب (صنیعالسلطنه)، به او تعلق گرفت.نمونههایی از عكسهای میرزا ابراهیمخان و پدرش میرزا احمدخان، ۱۷۸ قطعه در چهار مجله در آلبوم خانه گلستان موجود است كه از مظفرالدین شاه و شكارگاههایش در فاصله سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ هجری قمری گرفته و مرتب شده است پس از مرگ مظفرالدین شاه، ابراهیم میرزا خدمت در دربار را ترك كرد و در زمینی كه با برادر كوچكترش (تقیخان صنیع السلطان) در نزدیكی كرج تهیه كرده بود به كشاورزی پرداخت و در خانهاش گاهی برای دوستان و مهمانهایش فیلم نشان میداد.وی در سالهای آخر زندگانی برای كشاورزی، به گیلان رفت و در سال ۱۲۹۴ شمسی در چابكسر از دنیا رفت.البته یك حكایت دیگر آن است كه میگویند: با آغاز سلطنت محمدعلی شاه و پس از فوت مظفرالدینشاه، میرزا ابراهیم جایش را به عبدا... میرزا قاجار (شاگرد پدرش) داد و خود به زراعت در ولدآباد كرج و نیز به امور چاپی مشغول بود، او در اواخر عمرش املاك (ساعدالدوله) را در قزوین اجاره كرد و در قهوهخانهای در چابكسر دچار سكته شد و درگذشت.از او یك پسر و چهار دختر باقی ماند، پسر او جهانگیر مصور رحمانی از عكاسان ماهر تهران بود. |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |